با تبریک اعیاد گرانقدر شعبانیه وگرامیداشت آغاز هفته میراث فرهنگی امروز یادبود ادیب وشاعر گرانقدر ایران حکیم خیام نیشابوری است همچنین روز 25 اردیبهشت ماه نیز یادبود سخن سرای نامی ایران فرودوسی نامدار بود به همین بهانه افزون بر شادباش این ایام وگرامیداشت یاد وخاطرتمامی دردانه گان عرصه ادب در استان سیستان وبلوچستان ،برآن شدیم علاوه بر یادبود این عزیزان در خصوص بحث میراث ادبی ونقش آن درشاخه ای از گردشگری به نام گردشگری ادبی که جایگاه ممتازی در این استان دارد مطالبی را به اشتراک بگذاریم .
امروزه گردشگری واژه شناخته شده ای در جهان است که اهمیت زیادی در اقتصاد کشور ها برعهده دارد.این صنعت پولساز که بعداز نفت وخودرو سومین جایگاه را در عرصه اقتصاد دنیا به خود اختصاص داده دارای گونه های مختلفی است بطوریکه که کارشناسان تاکنون 180 نوع ازانواع گردشگری را شناسایی کرده که نشان از دامنه و گستره وسیع بازار تقاضای گردشگری جهانی دارد. آنچه در این مقال به اشتراک میگذاریم یک شاخه ازگردشگری به نام گردشگری ادبی است که همانند سایر شاخه های آن در سیستان وبلوچستان ظرفیت های متعددی برای آن میتوان برشمردکه متاسفانه مغفول مانده است .هدف از این بحث آشنایی با گردشگری ادبی معرفی ظرفیت های بومی دراین زمینه وبررسی چالش ها،ارائه راهکارها وبرنامه ریزی مناسب در این موضوع میباشد .
تعاریف گردشگری ادبی
یکی از گونههای تقریبا جدید گردشگری موجود در بازار گردشگری در جهان ، «گردشگری ادبی» نام دارد. به تعبیر اساتید این حوزه گردشگری ادبی در واقع برخاسته از حس علاقه مندی برای دیدن و شناخت مشاهیر ادبی و هنرمندانی است که دارای شهرت هستند و آثار بنامی را خلق کردهاند و عبارت از بازدید از محل تولد و تدفین مشاهیر ادبی ، موزههای ادبی و سایر محلهای مرتبط با نویسندگان، آثار ادبی و همچنین پیمودن مسیرهایی با مضامین ادبی است همچنین آشنایی با اماکنی که به نحوی متعلق به ایشان است ویا در آثارشان از آن نام برده اندوبا عنوان مواریث فرهنگی از ان یاد میشود ،شاید مهمترین میراث هر ملتی، ادبیات آن باشدکه بعنوان چراغ راهی برای آیندگانبا شیوه های مختلف باید معرفی شوند ودر مسیر توسعه از آن بهره وری گردد . یکی از این شیوه ها که رهیافت های فراوانی برای جامعه در پی دارد پیوند صنعت گردشگری با میراث ادبی کشور است. از آمیزش خجسته این دو مقوله پدیده ای حاصل می شود که در ادبیات حوزه گردشگری آن را گردشگری ادبی می نامنددرواقع گردشگری ادبی رابطه دوسویهای با گردشگری رویداد بهخصوص مناسبتها، بزرگداشتها، زادروزها و جشنوارههای ادبی دارد در این راستا کشورهای مختلف با استناد به مشاهیر ادبی و هنرمندان مشهور و با استفاده از مکانهای تولد، زندگی، خلق آثار و آرامگاه آنها، تورهایی را برای بازدید از این مناطق با نام خود آن مشاهیر تعریف کردهاند و در چارچوب این تورها گردشگران علاقهمند را ترغیب به سفر به کشور خویش می نمایند ودرراستای آن افزون برمعرفی داشته ها ی فرهنگی ورونق چرخه گردشگری ،فعالیت اقتصادی را نیزباعث میگردند ، (دکتر مهدی سقایایران پژوهش مستقل در مطالعات گردشگری)
آرش نورآقایی نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» معتقد است :.. امروزه گردشگری ادبی بهخصوص در شهرهایی با پیشینه فرهنگی و قدمت بسیار رونقی دوچندان یافته است. در بررسیهای صورت گرفته در زمینه مقاصد گردشگری ادبی در جهان توسط سایت تریپ ادوایزر (به عنوان سایت مرجع برندهای مقاصد گردشگری جهانی)، شهر لندن نخستین مقصد گردشگری ادبی در جهان محسوب میشود و شهرهای نیویورک، پاریس و سانفرانسیسکو و نیز رم در ایتالیا در ردیف شهرهای محبوب بعدی برای گردشگران دوستدار ادبیات قرار گرفتهاند؛ شهرهایی که هریک نام یک یا چند نویسنده و هنرمند مشهور را به عنوان محل زندگی یدک میکشند و امروزه از این امر بسیار خوشحالند که نه تنها مشاهیر بزرگی را در عرصههای ادبی عرضه کردهاند، بلکه از آثار و شهرت آنها در چارچوب گردشگری ادبی از نظر اقتصادی بهرهمند میشوند در ایران نیز شهر های شیراز –مشهد –تبریزو..در این زمینه حرف های زیادی برای گفتن دارند در همین مورد شاهنامه برای سیستان وبلوچستان یک برند شناخته شده گردشگری است وسیستان وبلوچستان را دیار شاهنامه وبا نام رستم دستان میشناسند وخیلی از دوستداران این سند هویت ایرانی واثر ادبی شاخص در دنیا علاقه مند به دیدن مکان زندگی رستم وآشنایی با مکان وقوع داستانهای شاهنامه هستند واین یک فرصت مهم برای دستاندرکاران این حوزه برای برنامه ریزی مناسب ومعرفی این ظرفیت وبهرهمندی از آن در کنار سایر قابلیت هابرای رونق گردشگری ادبی بشمار میرود .
جاذبههای گردشگری ادبی معمولاً در سه شکل زیر متجلی میشوند؛
مکانهای واقعی: این مکانها با زندگی یک نویسنده ارتباط واقعی دارند و معمولاً شامل محل تولد، زندگی، آفرینش آثار، مرگ و دفن آنها هستند. مثالهایی از این دست عبارتند محل تولد فرخی سیستانی – محل تولد وبود وباش شاعران بزرگ زابلی وبلوچ استان
مکانهای خیالی: این مکانها بیانگر یا تجلی فضای رمان، نمایشنامه یا شعر هستند. مانند هفتگنبد در هفت پیکر نظامی، همان محلی که فرهاد کوهکن، کوه را به عشق شیرین میکَند.جاده ادیه وجاده ابریشم در شعر فرخی – محل داستانها ی اشعار فولوکلور محلی
مکانهای ساخته شده: مکانهایی هستند که به طور عمد برای جذب بازدیدکننده خلق شدهاند. در واقع ارتباط با یک چهره یا شخصیت ادبی امکان ایجاد دامنه وسیعی از جاذبههای موضوعی گردشگری را در مقصد به وجود میآورد. سایتهای خیالیتر و مسیرهای ادبی عبارتند از مسیر کد داوینچی و مسیر هری پاتر. حتی در مواردی اقدام به توسعه جاذبههایی میشود که واقعیت بیرونی ندارند و بسیاری اصالت آنها را مورد سؤال قرار میدهند و این عمل را نوعی کالاییسازی فرهنگی میپندارند، برای نمونه ایتالیاییها در شهر Kورونا» دو قبر نمادین به نام «رومئو» و «ژولیت» ساختهاند. این در حالی است که همه میدانند که رومئو و ژولیت نام دو شخصیت خیالی نمایشنامه شکسپیر هستند و وجود خارجی نداشتهاند.ساخت محل تولد رستم وهفت خان رستم و..... (دکتر مهدی سقایایران پژوهش مستقل در مطالعات گردشگری)
شاهنامه فردوسی نمونه بارز گردشگری ادبی ورستم برند گردشگری ادبی واسطوره ای سیستان وبلوچستان
.در تعریف گردشگری ادبی گفتیم هر کسی که آثار ادبی بزرگان فارسیزبان را بخواند، به صورت بالقوه میتواند یک گردشگر ادبی باشد. با این وجود برخی مشاهیر ادبی ایران فراتر از دامنه زبان فارسی، شهرت جهانی داشتهاند و علاقهمندان بسیاری در سطح جهان دارند که مثال بارز آن فردوسی واثر بی بدیلش شاهنامه است که در میان قابلیتهای گردشگری ادبی در ایران، ودرسیستان وبلوچستان جایگاه ویژهای دارد. بسیاری از مکانهای گردشگری که در کشور ما وجود دارند، با اسطورهها و افسانهها درآمیختهاندوکهن دیار سیوستان وبلوچستان مهد اسطوره ها وحماسه های ایران زمین به شمار میرود ، اما موضوع این است که تاکنون از این منظر به آنها توجه نشده و ما از تمام ظرفیتهای موجود استفاده نکردهایم. به طور مثال اگر تنها به روایتهای شاهنامه فردوسی توجه کنیم، با دنیایی از افسانه و اسطورهها مواجه میشویم که کمترین بهرهای از آنها نبردهایم. هرچند این موضوع بهتنهایی توانمندی جذب گردشگری ادبی را ندارد؛ چراکه اینها تنها جاذبههای گردشگری ادبی بوده و برای شکلگیری یک محصول نیازمند فراهم آوردن زمینههایی چون دسترسی، خدمات مهماننوازی، امکانات زیربنایی و مهمتر از همه عناصر نهادی و سازمانی در قالب تبلیغات و بازاریابی محصول گردشگری ادبی هستیم.
سیستان وبلوچستان در شاهنامه
ایران فردوسی کجاست؟
چیزی که واضح است ایرانی که فردوسی از آن نام برده چیزی بسیار پهناورتر از ایران امروزی بوده . بسیاری از شهرهای نام برده شده در شاهنامه امروزه در افغانستان یا تاجیکستان که زمانی بخشی ازایران بوده اند واقع اند. مثلأ:
زابل (بیش از ۱۴۵ بار)؛ ۲) کابل (۱۱۶ بار به شکل کابل و کابلستان)؛ ۳) بلخ (۵۲ بار به عنوان مرکز کشور ایران و شهر مقدس زرتشتیان)؛ ۴) سیستان (سی بار ذکر گردیده که مطابق با جغرافیای زابل و زابلستان است)؛ ۵) نیمروز (بعنوان مرکز زابلستان و سیستان و گاه معادل هرزابل (بیش از ۱۴۵ بار)؛ ۲) ۳) بلخ (۵۲ بار به عنوان مرکز کشور ایران و شهر مقدس زرتشتیان)؛ ۴) ۶) هرات (در ده جای شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۷) سمنگان (هشت بار)؛ ۸) بُست (پنج بار)؛ ۹) شغنان (از شهرهای بدخشان پنج بار)؛ ۱۰) کُندوز یا قندوز (پنج بار)؛ ۱۱) غزنی (سه بار)؛ ۱۲) دهستان (از شهرهای بادغیس که نام آن پنج بار در شاهنامه آمده)؛ ۱۳)
سایر شهرها و نواحی که نام شان در شاهنامه آمده: ۱۸) فاریاب ۱۹) جوزجان ۲۰) بدخشان ۲۱) غور ۲۲) پنجشیر ۲۳) اندرآب ۲۴) جَرَم در بدخشان که به شکل چَرَم آمده ۲۵) بامین از شهرهای ولایت بادغیس ۲۶) گرزوان از شهرهای ولایت فاریاب ۲۷) و...( فرزانه خوشه بست دربررسی جایگاه شاهنامه فردوسی و نقالی در ارتقای گردشگری ادبی ایران)
این نشان دهنده ی همان ایران واقعی است که متأسفانه با نقشه های موذیانه ی استعمارگران دچار تجزیه شدبه شکل کشورهای کوچک تر و در نتیجه ضعیف تر در آمد. چیزی که امروز بیش از همه چیز برای ملّت های حوزه ی زبان فارسی مهم است ایجاد اتّحاد و همبتگی علیه استعمارگران است.وجذب مردمان وگردشگران وعلاقه مندان در ان کشورها با محوریت یک زبان وفرهنگ مشترک به نام شاهنامه به مرکز اتفقات آن در سیستان وبلوچستان است .
رستم قهرمان داستان شاهنامه برند سیستان وبلوچستانو پهلوان مورد علاقهي فردوسى است كه در تمام ميدانهاى جنگ و پهلوانى از جانبدارى و دلبستگى حماسهسراى طوس برخوردار بوده از سیستان است
در شاهنامه به عناصر پهلوانى و حماسى بسيار برمىخوريم. به طور قطع و يقين، مىتوان گفت كه بزرگترين پهلوانان و دلاوران حماسى ايران از سيستان برخاستهاند.
ضمن اینکه خیلی از داستانها وحماسه های شاهنامه در سیستان وبلوچستان رخ داده وبعضا آثاری به همان نام نیز در منطقه بقایی دارد از جمله قلعه رستم در 58 کیلومتری شهرستان هامون که استوار وپابرجا ودیدنی است – کرکو وآتشکده آن که مکانی با یاد ونام کبخسرو وسروده ای در گذشته بردیوارهای آن نقش بسته بود که ازاولین نمونهشعر های پارسی قلمدادمیگردد
کوه خواجه اوشیدا کوه خدا وکوه رستم وآثار متعدداز دوره های مختلف تاریخی که در شاهنامه از ان یاد شده کک کهزاد 0کچک چهل دختر و....
آبخور اسب رستم ازمکان هاییاست که در کند اوض دار شهر قدیمی در سیستان قرار دارد
قلعه ها وبناهایی که بعضی از آنها در گستره جغرافیایی سیستان بزرگ قرار دارد در ان سوی مرزها که با همکاری کشور افغانستان زمینه های کاوش وپژوهش وگردشگری دو طرف را میتوان فراهم نمود
دریاچه مقدس هامون وکیانسه بستر اسطوره وحماسه در اوستا وشاهنامه
هیرمند فرمند –ومکان یادبوددها ومکان رویدادهایی که بستر حوادث وداستانهای شاهنمه بوده وبا ترسیم نقشه ومسیرگردشگری شاهنامه میتوان از این ظرفیت مهم در راستای گردشگری استفاده نمود
محل تولد رستم ومسئله رستم زاد یا همان سزارین
محل تولد زال زابلی وداستان های مربوط به آن و.....
بلوچ در شاهنامه فردوسی
در شاهنامه نیز به دفعات نام قوم بلوچ آمده است . اولین بار در داستان سیاوش هنگامی که وی در کار جمع آوری لشکر برای جنگ با افراسیاب است از بلوچ ها یاد می شود :
هم از پهلوی پارس و کوچ و بلوچ ز گیلان جنگی و دشت سروچ
.
در جایی دیگر در داستان کیخسرو هنگامی که پسرش قصد لشکرکشی بر ضد افراسیاب را دارد باز نام بلوچ در نامه ملی ایران ذکر شده است سپاهش زگردان کوچ و بلوچ سگالیده جنگ و بر آورده خوچ
کسی در جهان پشت ایشان ندید برهنه یک انگشت ایشان ندید
فردوسی پرچم سپاهیان بلوچ را چنین ترسیم میکند :
درفشی بر آورده پیکر پلنگ همی از درفشش ببارید جنگ
در هر قسمت از شاهنامه که ذکر آن رفت قوم بلوچ از مقربان پادشاهان کیانی ایران بوده اند نشان می دهد که فردوسی آنان را متعلق به مکران میدانسته است.
دیگر اشاره فردوسی به بلوچ در شرح سلطنت خسرو انوشیروان (۵۳۱-۵۷۹ م ).:
به ره اندر آگاهی آمد به شاه که گشت از بلوچی جهانی تباه
این بیت نشان میدهد که فردوسی از زبان انوشیروان بلوچ ها را قومی ایرانی می دانسته است .
ظرفیت های سیستان وبلوچستان در عرصه گردشگری ادبی
ابراهیم سجزی سیستانی، از دانشمندان سیستانی قرن اول هجری قمری است.
مشهورترین کتاب وی کشف المحجوب است که از کتابهای فلسفی آن زمان به شمار میرفتهاست.این کتاب شامل هفت مقاله در مورد توحید و به زبان فارسی دری نوشته شدهاست
ابوالحسن علی بن جولوغ سیستانی معروف به فرخی سیستانی از غلامان امیر خلف بانو آخرین امیر صفاری بود. علی بن جولوغ، از سر ناچاری شعری در قالب قصیده سرود و آن را « با کاروان حله» نام نهاد؛ و شعر را به عمید اسعدچغانی وزیر امیر صفاری تقدیم کرد. معروف است که روز بعد علی بن جولوغ قصیدهای به نام «داغگاه» ساخت و آن را برای امیر صفاری خواند. امیر صفاری، چهل کره اسب را به علی بن جولوغ هدیه کرد و او را از نزدیکان دربارش قرار داد.
علی بن جولوغ نیز با تخلص فرخی در دربار صفاریان، چغانیان و غزنویان شعر میگفت. محمود غزنوی او را به ملک الشعرایی دربار منصوب کرد. پس از مرگ محمود در سال ۴۲۱ هجری قمری، فرخی به دربار سلطان روی آورد و تا پایان عمر به ستایش این امیر غزنوی مشغول بود.
کتاب احیا الملوک نوشته ملک شاه حسین بن ملک غیاث الدین محمد بن ملک محمد سیستانی حدود 400 سال پیش از منابع یگانه رخدادهای تاریخی سیستان و نیمه شرقی فلات ایران روزگار حاکمیت صفویان بویژه شاه عباس اول (989-1038) است.
اصل این کتاب در سال 1272 توسط کنت دوگوبینو از ایران خارج می شود و هم اینک با در موزه لندن نگهداری می شود. دکتر منوچهر ستوده ازاساتید مسلم تاریخ ایران این اثر ارجمند را از روی نسخه عکسی تصحیح نموده است. استاد گران مایه و بزرگ تاریخ ایران دکتر منوچهر ستوده درمقدمه خویش بر کتاب احیاالملوک سیستان رااینگونه معرفی می نماید
وی انتشار کتبی با عناوین « کورنامه نیمروز » ، « پنج ارغن » ، « کندو » ، « زاد سروان سیستان » ، « غزلیات عبرت سیستانی » ، « خال کجک » ، « آسوکه » ، « اشعار مقبولی » ، « فرهنگ منظوم دهبانی » ، « صد پند صد حبه قند » ، « اسناد تاریخی سیستان » ، « کاکلک » ، « هفت خوان یعقوب » ، « زیر بادگیر بلور » را نیز در کارنامه درخشان خود دارد .
وخیلی دیگر از فعالین این حوزه که اسامی همه این عزیزان از حوصله بحث خارج است .
پیشنهادات
شاهنامه یکی از برجستهترین مفاخر ایران محسوب میشود.که در کنار دیگر قابلیت های این حوزه ، فرصتهای بسیاری را در زمینه گردشگری ادبی پیش روی ما قرار میدهد. این قابلیتها را میتوان در سه بعد مربوط به علاقهمندان به ادبیات فارسی وبزرگان این عرصه وآثارشان ، برگزاری رویدادهای فرهنگی با محوریت جشنواره ادبی بزرگداشت فردوسی وشاهنامه و....و رویدادها وجاذبههای برگرفته از متن شاهنامه وادبیات دستهبندی کرد. درواقع میتوان بر مبنای این سه بعد، به جذب گردشگر ادبی با محور فردوسی وشاهنامه وسایر ادبا در مقیاس ملی و بینالمللی پرداخت.
در بعد اول که مرتبط با علاقهمندان به ادبیات فارسی است، فردوسی وشاهنامه یکی از پایههای مهم ادبیات فارسی محسوب شده و شاهنامه اصیلترین متن در پاسداشت ادبیات فارسی در کنار سایر آثارادبی است. به همین علت علاقهمندان بسیاری خواهان بازدید از مکانهاو محیطی هستند که سرایش شاهنامه ودیگر منابع در آن صورت پذیرفته است. این علاقهمندان ادبیات فارسی در سراسر نقاط جهان زندگی میکنند و جذب این دسته نیازمند بسترسازی لازم در راستای جذب و شکل دادن به تورهای گردشگری ادبی وسفر علاقه مندان بوده تا از هر نقطه از جهان بهراحتی به استان سفر کنند.
بعد دوم، برگزاری جشنوارههای ادبی مرتبط با فردوسی وشخصیت های شاهنامه – وسایر ادبا وشعرا همچون مراسم بزرگداشت زادروز اینشاعر حماسهسرای ایران است که هر سال برگزار میشود. تا ضمن گستره حوزه نفوذ داخلی، حوزه نفوذ خارجی نیز گسترش یابد.
بعد سوم، فراهم آوردن قابلیتهای گردشگری ادبی بر مبنای شاهنامه وسایر آثار شاخص است. ؛ از شاهنامهخوانی و نقالی گرفته تا مسیرهای یادشده در شاهنامه و بازسازی داستانهای ادبی ، همگی جزو قابلیتهایی است که میتوان بر مبنای آن گردشگری ادبی را جذب کرد. بازسازی ادبیات فردوسی در قالب ساخت موزههای مشاهیر وموزه شاهنامه و شهرکهای خاص با عناوینی همچون شهرک داستانی اساطیراستان یا پارک شاهنامه میتواند در این زمینه راهگشا باشد. در این شهرک میتوان برای هفتخوان شاهنامه فردوسی، ایدهپردازی کرده و مکانی با عنوان گردشگری ادبی شاهنامه راهاندازی کرد. نویسنده کتاب «عدد، نماد، اسطوره» با اشاره به اینکه برای پاسخ به این سئوال بهتر است به چند پیشنهاد فرضی توجه کنیم، فرض کنید در سیستان و بلوچستان که آن را محل تولد «رستم» و محل بسیاری از اتفاقات شاهنامه میدانیم، موزهای به نام «موزه شاهنامه» بسازیم و در آن، برخی از داستانهای شاهنامه را به روشهای کارآمد و روزآمد روایت کنیم و تصویر و مجسمه بعضی از شخصیتهای شاهنامه را طراحی و اجرا کنیم. آیا نتیجه این کار، این نخواهد بود که در وهله نخست، گردشگران را به بخش دیگری از ایران که امروز کمتر مورد توجه گردشگران قرار میگیرد، هدایت و ادبیات حماسی سرزمینمان را به گردشگران معرفی میکنیم. همچنین در این میان، ارج زبان فارسی و فردوسی هم بیشتر میشود.
کلام نهایی اینکه گردشگری ادبی نه یک تفنن غیرضروری، بلکه بستری برای بازیابی هویت تاریخی است تا در عصر جهانیسازی فرهنگ و اقتصادودر بحث اقتصاد مقاومتی ، بتوانیم جایگاه واقعی خود را تعریف کنیم. همانگونه که در منابع آمده شاهنامه ،شناسنامه همه ایرانیان است وفردوسی در بسیاری از داستانهای خوداز سیستان وبلوچستان یاد میکند ،ادب وفرهنگ وهنر از دیرباز جایگاه سترگی در بین مردمام این دیار داشته وزندگی ایشان با اسطوره وحماسه وشعر وادب وموسیقی عجین گردیده چه شعرا وادبابزرگی که از این دیار سر برآستان ادب فرود آورده اندوچه آثار گرانبهایی که خلق نموده اند وچه ادبیات گرانسنگی که در فرهنگ عامه این مرزوبوم وجود دارد وآشنایی ودیدن آن برای هر گردشگری خاطره انگیز وآموزنده استجا دارد با توجه بیشتر به رونق گردشگری بخصوص گردشگری ادبی بهره وافر ازاین قابلیت ارزشمند در مسیر رشد فرهنگی ،اجتماعی واقتصادی مردمان ابن دیار ودر مسیر توسعه پایدار استان سیستان وبلوچستان برداریم .
محمد علی ابراهیمی